هجمه هایی که عملا حذف ظرفیت ها را به دنبال دارند و در نتیجه بندرعباس را از رنگ و بومی فرهنگی خود دور میسازند و زمینهای میسازند تا خود فرهنگی آن را گرفته و به یک دیگری ناآشنا تبدیل سازند. این دیگری شدند همان چیزیست که هویت فرهنگی را مورد هدف قرار میدهد.
یک روز خانهای تاریخی در بندرعباس خراب میشود، روز دیگر نام محلات و خیابانها که خاطرهی جمعی محسوب میشود خط میخورد، از سوی دیگر شمایل بومی ساحل خشک شده و خیابان میشود بدون آنکه در نظر داشته باشیم این مداخله در نظام فرهنگی و طبیعی منطقه است و حالا از این سو نمایندهای در مجلس بخشی از میراث غیرملموس و نشانههای فرهنگی بومی را در نقد عملکرد شهرداری بندرعباس منکر میشود.
منظر نگاه ایشان که در واقع میتوان فراتر از نگاه شخصی بلکه نوعی گرایش دید، گرایشی است که فرهنگ را یکپارچه و یک منظومه نمیبیند بلکه میخواهد گزینشی و در موقعیت مسلط کنونی برخورد کرده و از منظر گفتمانی گرایش خود برخی نشانهها، روایتها و یا میراثهای محلی را حذف نموده یا برخی از دادهها را در برابر دادههای دیگر گذاشته و ارزشگذاری نماید. در حالیکه جامعه با تجربه خود دست به طرد و جذب دادههای فرهنگی میزند.
ایشان موسیقی، رقص و ابزار فرهنگی چون دهل را منکر شده و حتا آیینی چون "ساخت" را از دایره فرهنگ بومی خارج میسازد. اینجاست که سیاست و سیاستمداران پا در حیطه فرهنگ میگذارند و با نگاهی ابزاری و بدون درک مناسبات فرهنگی که بافت فرهنگ را میسازد با آن مواجه شده و برآنند که معناسازی یا کدگذاری خود را داشته باشند.
همه اهالی فرهنگ و نظریهپردازان آن میدانند که رقص و آیین ریشهای دیرینه و مقدس دارد و کارکردهای اجتماعی آن نیز فراتر از کارکردهای ظاهری آن است، در همین هرمزگان و اقلیمهای مختلف آن از دریا تا کوه شاهد رقصهای آیینی از رزیف و ازبا گرفته تا چمکهای شادیانه هستیم که هم باعث نشاط جامعه و نظم اجتماعی و حتا تقدیس معنایی معیشتها شده و میشوند.
همه میدانیم که موسیقی هرمزگان با همین دهلهایش گونهای شناخته شده در منظومه موسیقیایی کشور است که همواره اهالی موسیقی و فرهنگ پژوهان را جذب خود کرده و آنها را به تحسین واداشته است. حالا این دستاورد را حاصل قرنها تجربه و خلاقیت بومی است و ارزش معرفی فراتر از مرزها را دارد را منکر میشویم و از اعتبار ویترین شدن فرهنگی دور میدانیم.
آیینهای عروسی از پذیرفته شده ترین گونههای مردم شناختی است که تمایز آن در هر منطقه روایت ساز فرهنگ آن جامعه است. با آیین هم نمیشود گزینشی برخورد کرد، عروسی یک روایت فرآیندی است که آیین های ساخت و حنابندان و زیارت هرکدام پاره روایتهایی در این مجموعه هستند که نه با ارزش هایی فرهنگی و نه با ارزش های مذهبی و اجتماعی در تضاد قرار دارند و از همین رو هم جامعه آن را پذیرفته و تثبیت نموده است.
در فرآیند فرهنگ هم زمان و جامعه است که پایداری یک پدیده را به اثبات میرسانند و افراد نمیتوانند در مقابل قدرت جامعه و فرهنگ بایستند که این چند روزه در برابر قرون گذری بیش نیست.
در روزگاری که میان جوامع و کشورها رقابت فرهنگی بسیاری به وجود آمده و هر جامعه تلاش دارد با ثبت و معرفی نمادهای فرهنگی خاص خود بر قدرت فرهنگی و سرمایههای خود بیفزاید، چگونه است که نمایندهای که باید فراتر از نمایندگی سیاسی نماینده فرهنگی و اجتماعی باشد در برابر سابقه فرهنگی جامعه خود قرار میگیرد؟
" ساخت" در منظومه آیین های عروسی آیینی منحصر به فرد است و موسیقی هرمزگان زبان فرهنگی مردم این منطقه است که توانسته گویایی دردها و محفلی برای تسکین آلام و یا بستر برای شادی، نظم و وحدت باشد. حالا این ارزش های اجتماعی که پیوند دهنده افراد و نظم جامعه بومی است را منکر میشویم.
بر ایجاد نماد شهری ساخت میتوان نقدهای کمی و کیفی مطرح کرد که البته جای این نقدها هم هست اگرچه در این شکلگیری این جریان تازه شهری قابل توجه و تقدیر است اما نمیتوان اصل مساله را خط زد.
نمایندگان قانونگذار خود بهتر از هر کسی حریم قوانین را میدانند و مرز نظارت شورای شهر و نمایندگان مجلس بر آنها واضح و مبرهن است و حتا اگر بحث نقد شهردار هم باشد نقدهایی همچون بحث هویتزدایی از ساحل و شهر پسندیده تر است تا عملی که خود گامی در جهت توجه به هویت بومی و میراثهای غیرملموس در قالب روایت شهری بوده است.
کاش نمایندگان سیاسی مشاوران فرهنگی و آگاه به فرهنگ بومی داشته باشند تا خواسته و ناخواسته تیری به سوی فرهنگ بومی نیاندازند که امروز مهمترین سرمایه ما همین است که از آن نمادها و روایتهای اندکی مانده است.
باید مواظب بود که در دعواهای سیاسی و مدیریت بار شکننده فرهنگ هدف قرار نگیرد.
* پژوهشگر ایران شناسی– مدیر موزه ملی ملک
هرمزگان زیبا...
ما را در سایت هرمزگان زیبا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان hormoz بازدید : 204 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 17:49